سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا عشق ادرکنی


 

 یا لطیف

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس              زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

 گشته‌ام در جهان و آخر کار                 دلبری برگزیده‌ام که مپرس

آن چنان در هوای خاک درش              می‌رود آب دیده‌ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش          سخنانی شنیده‌ام که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی        لب لعلی گزیده‌ام که مپرس

بی تو در کلبه گدایی خویش                رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

یا نور. چند روزی بیش به پایان چله نشینی ی اولم نمانده است .به عبارتی حدود 30 روز است که مُحرم هستم وبه زودی باید از احرام 40 روزه ام خارج شوم و با وقفه ی چند روزه وارد چله های بزرگتری در ماه رجب و شعبان شوم و سپس آغاز کنم ماه مبارکی را که با اشک چشم بدرقه و درآرزوی دیدارش روز شماری کردم. از آنجایی که دور و برم پر بود (و است) از وسوسه های خناس و قهقهه های آن ملعون تا لذت و حلاوت روزهای وصلم را از بین ببرد برآن شدم تا پشت کنم به لذات فانی و مزمزه کنم لذات باقی را.

و به یقین رسید ه ام که این چله نشینی جهت به خاک مالیدن بینی ابلیس و قرب بیشتر الهی برایم ثمربخش بود و اگر کوتاهی بود از این بنده ی حقیر و ضعیف بود که هنوز دست و پایش در غل و زنجیرِ جذبه های این عجوزه ی هزار داماد به بند است. اینک این روزهای پایانی را مانند شاگردان عقب مانده ازاستاد باید به خود آیم و چله ی اولینم را آنگونه به پایان برم که حاصلش تنها گرسنگی ی روزها و اذکار بی روح و احساس نباشد.

ای شده مغرور بدار غرور         قد خسرالغافل یوم النشور

ای که فتادی ز ره عشق دور       الا الی الله تصیر الامور

از چه نداری خبر از خویشتن      یار حضور و تو نداری حضور

معبودا , هر بار که کتابت را گشودم , با گوش جان سخنانت را شنیدم و جانم به لرزه افتاد .

معبودا , خودم را تقدیمت میکنم ...قبولم کن و مرا جزء آنانی قرار ده که خودت فرموده ای.

مومنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود دل هایشان ترسان میگردد و هنگامیکه آیات او بر آنها خوانده میشود ایمانشان فزونتر میگردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.سوره انفال – آیه2  

معبودا , توفیق چله نشینی دیگرم ده که عاشقم و درد میکشم.  

دوست بگو, دوست بگو, دوست دوست     تا نگری هر چه بود اوست اوست. 

او اینجاست.

 

 



::: سه شنبه 90/2/27::: ساعت 10:18 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 38
کل بازدید :64479
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<

در برهوت زندگی گم بودم و به دنبال مأمنی امن میگشتم. جایی که بتوان روح تشنه را سیراب و جسم عاصی را رام کرد. تن خاکی در غل و زنجیر اسارت زمین بود و روحِ بیتاب شوق آسمان داشت....اگر حالیُ مجالی بود باقی را در آرشیو بخوانید.
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<